شهید سید مصطفی حسن زاده در جمع همرزمان
بیمارستان مملو از بسیجی هایی بود که برای دیدن آقا سید آمده بودند. یکی از بچه ها پرسید: چه طور این اتفاق افتاد؟
دیگری پاسخ داد: موج انفجار, الان سه روز است که بیهوش افتاده. خدا کند اتفاق بدی نیافتد.
بچه ها زیر لب امن یجیب می خواندند که خبر رسید آقا سید به هوش آمده. چشمانش را که باز کرد فهمید مدتی است در بیمارستان بستری شده. نگاهی به اطراف انداخت و آهسته پرسید: به کاشان… که خبر… نداده اید؟!